پایان نامه «تأثیر متقابل فقه و فرهنگ»

چکیده:

علم فقه به‌عنوان برنامه‌ای کامل و جامع در مدیریت رفتار انسان، یکی از عوامل فرهنگ‌ساز است،‌ بدین معنا که در کنار سایر عوامل فرهنگ‌ساز، فقه نیز بر رشد و تعالی فرهنگ جامعه تأثیر دارد. فقه فراتر از تأثیراتی که در جامعه و بر فرهنگ آحاد مردم دارد، در لایه دوم و به‌صورت تخصصی‌تر بر فرهنگ تخصصی جامعه نیز تأثیرگذار است. موضوع فرهنگ و کارکردهای آن نیز از گستردگی و عمق فراوانی برخوردار است و ازاین‌رو است که اندیشمندان فراوانی پا در این عرصه گذاشته و در زمینه‌های گوناگونی فرهنگ را موردبررسی و تحقیق قرار داده‌اند. باوجود پراکندگی و وسیع بودن گستره پژوهش‌ها پیرامون فرهنگ و مفهوم آن و روابط آن با سایر مؤلفه‌ها و تأثیر یا تأثّر فرهنگ بر سایر گزاره‌ها، همچنان اختلافات بسیاری در این زمینه وجود دارد. توجه به عنصر زمان و مکان در عرصه اجتهاد از دیرباز و شاید بتوان گفت از ابتدای پیدایش فقه شیعه، موردتوجه فقها و علما بوده است؛ پاسخگو بودن فقه در تمام عرصه‌ها و تمام زمان‌ها درگرو پویایی علم فقه و قدمت پاسخگویی آن است.

از این‌که احکام اسلامی جهان‌شمول است و مختص فرهنگ و زمان خاصی نیست، می‌توان گفت احوالات جامعه، شرایط حاکم بر اجتماع بر علم فقه تأثیر می‌گذارد و فرهنگ از این قاعده مستثنا نیست و بر علم فقه تأثیر دارد و باید گفت فرهنگ، نقش مهمی در تشخیص موضوع احکام دارد.

البته در کنار این دیدگاه، دو دیدگاه دیگر در فقه وجود دارد، دیدگاه «فقه سنتی محض» که اصلاً بافرهنگ و امورات اجتماعی ارتباط برقرار نمی‌کند و در مقابل آن، دیدگاه «فقه پویای محض» قرار دارد که اصالت‌ها و مبانی خود را ازدست‌داده و بسیار متأثر از فرهنگ و مسائل و رخدادهای اجتماعی است.

برای تنظیم این نوشتار از روش کتابخانه‌ای که یکی از عمده‌ترین روش‌های تحقیق درزمینه علوم انسانی است، استفاده‌شده است.

کلیدواژه‌ها: فقه و فرهنگ، علم فقه، فرهنگ، فقه پویا، فرهنگ جامعه، فقه خانواده، فقه تربیتی، فقه فرهنگ‌ساز.

پایان نامه «تأثیر متقابل فقه و فرهنگ»