چکیده:
مسأله اساسی تحقیق این است که چه ارتباطی بین اضلال الهی و ضلالت انسان در تفسیر المیزان وتفسیر فخر رازی وجود دارد؟ درحقیقت، این سؤال مطرح استکه آیا اضلال ابتدائی از ناحیه خدا صحیح است یا اضلال خداوند به صورت مجازاتی میباشد؟ و از جاییکه عدالت پروردگار مقتضی این است که به هیچ موجودی ظلم نشود، با این حال میبینیمکه برخی از انسانها گمراه شده اند و در قرآنکریم نسبت اضلال به آنها داده شده است، حال ضرورت ایجاب میکند که بررسی شود که چه نسبتی بین اضلال خداوند و ضلالت وگمراهی انسان وجود دارد؟ و اگر این مسأله بررسی نشود، موجب خواهد شد دیدگاه انسان به خدا یک دیدگاه منفی شود و خیلی از شبهات درباره گمراه کردن خدا در اذهان مردم حلّ نشود و قابل ذکر استکه این مسأله به لحاظ تربیتی تأثیر زیادی در اعمال انسانها میگذارد. پیشینه بحث از زمان اشعری و فخر رازی بوده است. سپس درعصر معاصر هم مقالات و تحقیقاتی صورتگرفته؛ ولی در مورد ارتباط اضلال و ضلالت انسان بحث دقیق انجام نشده است. بر این اساس تحقیق به روش توصیفی – تحلیلی با الگوی مقارنه ای و مقایسهای انجامگردیده است.
فرضیههای تحقیق به این صورت طرح و اثباتگردیده که أولاً: اضلال از نظر علّامه، مجازاتی است و از نظر فخر رازی به صورت ابتدائی میباشد، ثانیاً: علّامه اضلال را امری عدمی میداند؛ ولی فخر رازی آن را وجودی میداند، ثالثا: بر أساس مبانی هستی شناسی و انسان شناسی و معرفت شناسی، اضلال الهی دارای مراتب هست.
کلید واژه ها: رابطه، الله، اضلال، انسان، ضلالت، هدایت، تفسیر