چکیده:

  یکی از پرسش­ها در باب استنباط احکام­فقهی، این است­که؛ آیا روش اجتهاد، مبتنی بر نظر به غایات احکام است؛ به این معنا که، با توجه به کشف ملاکات و لحاظ مقاصد و غایات، حکم ارزیابی می­شود و به عبارتی به روح و مقصود نهایی نظر می­شود، یا استنباط مبتنی بر نظر به ظاهر نصوص شرعی و اکتفا به آن­ها است؟

  یکی از مسائل اصلی و پراهمیت در دانش فلسفه فقه، مقاصد شریعت و اهداف فقه است. در اصطلاح علم اصول، منظور از مقاصد، اهداف و غایات جعل­ حکم است و حتی­گاهی از مقاصد، به اسرار وضع حکم هم تعبیر شده است.          توجه به مقاصد یکی از راه های کارآمدترکردن فقه و پاسخگویی به نیازهای معاصر است، به گونه­ای­که دین در تمام زمان­ها خواهد توانست، مقتضیات و خواست های زمان را نیز در نظر گیرد.

   در نوشتار حاضر، با بررسی فروعات فقهی در ابواب مختلف، تلاش شده است، جایگاه مقاصد شرع در فرآیند استنباط احکام شرعی – در ضمن بررسی نظریات فقهی مرحوم محقق اردبیلی با محوریت کتاب شریف «مجمع الفائده و البرهان فی شرح ارشاد الاذهان»- کشف و استخراج شود. همچنین مولف با ذکر نظریات و فتاوای مرحوم امام خمینی در کنار نظریات مرحوم محقق اردبیلی، سعی­کرده است،کیفیت و کمیت استفاده و دخالت مقاصد شریعت در آراء و نظریات فقهی این دو فقیه گرانقدر را مشخص کند. 

کلیدواژه ها: مقاصد شریعت، فلسفه فقه، نظریات فقهی، غایات جعل حکم

همچنین بخوانید...