حقیقت عبودیت در کلام امام صادق علیهالسلام
شرحی بر حدیث عنوان بصری
در حدیث عنوان بصری، امام صادق علیهالسلام مسیر سلوک و تهذیب را با بیانی ژرف ترسیم میفرمایند.
حضرت در پاسخ به عنوان بصری، که مشتاقانه در جستوجوی حقیقت عبودیت بود، راهی سهمرحلهای برای درک این حقیقت بیان کردند.
مقدمه: تهذیب، گام دوم طلبگی
طلبه در کنار درس خواندن، باید گام دومی را هم محکم بردارد: تهذیب نفس.
اگر این گام برداشته نشود، گام اول یعنی علمآموزی ثمربخش نخواهد بود.
حضرت صادق علیهالسلام به عنوان بصری فرمودند:
«فَاطْلُبْ فِي نَفْسِكَ حَقِيقَةَ الْعُبُودِيَّةِ»
حقیقت بندگی را در خودت بجوی.
این پرسشگری عنوان بصری، و ادامهی گفتوگو با امام، خود نشانهی تشنگی او به حقیقت بود؛ چراکه انسانِ سیر، هیچگاه به ژرفای معرفت نمیرسد.
حکایتی از پرسش و پاسخ
نقل است که عباس، عموی پیامبر صلیاللهعلیهوآله، از آن حضرت پرسید:
«یا رسولالله، چرا شما را ابوالقاسم مینامند؟»
پیامبر فرمودند: «برای اینکه پسرم قاسم است و من پدر اویم.»
اما عباس دوباره پرسید، چون میدانست در پس این نام، رازی نهفته است.
پیامبر فرمودند:
«من پدر قاسمم؛ و قاسم یعنی قسمتکننده. من قسیم النار و الجنةام، و علی نیز قسیم بهشت و جهنم است. از این رو مرا ابوالقاسم میخوانند.»
مرحوم آقای قمشهای میفرمودند:
«اگر عباس بار دیگر هم سؤال میکرد، رسول خدا باز هم نکتهای تازه میفرمود؛ اما او قانع شد و سیر گشت.»
عنوان بصری اما سیر نشد، دوباره پرسید:
«آقا، حقیقت عبودیت چیست؟»
و همین سیر نشدن در مسیر معرفت، خود از نشانههای سلوک حقیقی است.
پاسخ امام صادق علیهالسلام: سه نشانه عبودیت
امام صادق علیهالسلام فرمودند:
«العبودیةُ ثلاثةُ أشیاء…»
عبودیت در سه چیز تحقق مییابد:
۱. احساس مالکیت نسبت به هیچچیز نداشته باش
«أن لا یرى العبد لنفسه فیما خوّله الله ملکا»
بنده باید بداند که هیچ چیز از خود ندارد؛ نه مال، نه توان، نه علم، نه قدرت بیان.
همه از جانب خداست.
استاد بزرگواری بر دیوار اتاق خود نوشته بود:
«هیچ اگر سایه پذیرد، من همان سایهی هیچ؛
که نه از هیچ نشان باشد و نه سایهی هیچ.»
عبودیت یعنی هیچ بودن در برابر او.
وقتی انسان درک کند که هیچ نیست، ربوبیتِ خدا در جانش جلوه میکند.
۲. تدبیر نکردن برای خود
«ولا یُدبّر العبد لنفسه تدبیراً»
بنده حقیقی، نقشهکش زندگی خود نیست.
تدبیر از آنِ اوست. ما بلد نیستیم و اوست که میداند.
۳. اشتغال به اوامر و نواهی خدا
«ویَشتغل بما أمره الله تعالی و نهاه عنه»
تمام همّ و غمّ بنده باید در انجام فرمانهای الهی و ترک نواهی او باشد،
نه در جلب رضایت خلق یا کسب ظواهر دنیا.
نکته عرفانی: فنا در عبودیت
وقتی بنده این سه مرحله را طی کند، به تعبیر اهل معرفت، به مقام فنا میرسد؛
نه به معنای نابودی، بلکه به معنای محوشدن در اراده و مشیّت الهی.
در این مقام، بنده میگوید:
«خدایا! ملک، ملک توست؛ تدبیر، تدبیر توست؛ فرمان، فرمان توست.»
و حقیقتاً در مقام عبودیت قدم میگذارد.
عبرتی از تاریخ: نادرشاه و گردش چرخ
نادرشاه در شبی قصد تاراج داشت،
اما همان شب کشته شد.
شاعری نیکو گفت:
شبانگه به سر فکرِ تاراج داشت،
سحرگه نه تن، سر، نه سر تاج داشت.
به یک گردش چرخ نیلوفری،
نه تاجی به جا ماند و نه نادری.
مالک حقیقی، خداست؛ ما هیچ نیستیم.
نتیجه: عبودیت، راه وصول به علم و نور
حضرت فرمودند:
«اطلب حقیقة العبودیة، فإنها تَجلب نور العلم»
بهدنبال حقیقت بندگی باش، که آن نور علم را در دل میآورد.
بنابراین، حقیقت عبودیت کلید درهای علم و معرفت است.
و تا انسان از «من» رها نشود، به «او» نخواهد رسید.
سخن پایانی
راه عبودیت، راه آسانی نیست.
میکدهی حقیقت، حمام عمومی نیست که سرزده وارد شوی.
باید با ادب، طلب و تهذیب وارد شد.
انشاءالله همهی ما بتوانیم حقیقت عبودیت را درک و در زندگی خود جاری کنیم.