در محضر روایت امام صادق علیهالسلام
بسم الله الرحمن الرحیم
بزرگان فرمودهاند هنگامی که روایت معصوم خوانده میشود، گویا در محضر خود آن امام علیهالسلام نشستهای. اهل سیر و سلوک میگویند در آن لحظه، انسان نوعی اتحاد وجودی با شعاع وجودی آن امام پیدا میکند. پس باید با حالت مراقبه، ادب و حضور قلب به استقبال روایت رفت.
ادب حضور در محضر معصوم
نکتهای لطیف است که وقتی در محضر کلام امام قرار میگیری، باید ادب حضور را نگه داری. چنانکه در داستان عنوان بصری آمده است:
او وارد شد و سلام کرد؛ حضرت پاسخ سلامش را دادند.
وقتی امام جواب سلام را میدهند، یعنی اجازهی حضور صادر شده است. عنوان ایستاده بود، و حضرت فرمودند:
«اجلس، غفر الله لک»
یعنی: «بنشین، خدا تو را بیامرزد.»
اینجاست که حرمت و ادب آستان ولایت معنا مییابد؛ باید با اذن و آرامش وارد شد، نه شتابزده و بیملاحظه.
درس آیتالله حسنزاده آملی
آیتالله حسنزاده میفرمودند:
«گاهی در خانه ایستاده قرآن بخوانید، نه نشسته. این حالتِ ایستاده در برابر قرآن، مراقبه و حضور قلب را در انسان تقویت میکند.»
ایستاده خواندن قرآن، نوعی ادب در برابر عظمت کلام الهی است؛ چنانکه ایستادن در برابر امام، نشانهی احترام است.
دعاهای امام برای عنوان بصری
امام صادق علیهالسلام پس از سلام و اجازهی نشستن، سه دعا در حق عنوان فرمودند:
غفر الله لک – خدا تو را بیامرزد.
ثبت الله لک کنیتک – خداوند کنیت تو را تثبیت کند.
وفقک الله – خدا تو را موفق بدارد.
وقتی حضرت از او پرسیدند: «کنیهات چیست؟» نگفتند «اسمت چیست»؛ چون اسم را پدر و مادر برگزیدهاند،
و نگفتند «لقبت چیست»؛ چون لقب را مردم میدهند.
بلکه فرمودند: «کنیهات چیست؟» زیرا کنیه نشانهی انتخاب و اختیار شخصی انسان است.
عنوان گفت: «کنیهام ابوعبدالله است.»
حضرت لبخند زدند و فرمودند:
«ثبت الله لک کنیتک.»
یعنی خدا این کنیه را برایت پایدار بدارد؛ بندهی خدا بمان و بر بندگیات ثابت باش.
شکر دیدار
عنوان بصری در دل گفت:
«اگر از این دیدار، جز همین سه دعا نصیبم نمیشد، مرا بس بود.»
این اتصال روحی و دعای امام، بزرگترین توشهی سلوک است.
اشارهای به لحظهی وصال مؤمن
در روایات آمده است، هنگامی که مومن از دنیا میرود، ابتدا ترس و اضطراب دارد. اما ملک به او میگوید:
«افتح عینیک… چشمانت را باز کن!»
آنگاه رسول خدا صلیاللهعلیهوآله، امیرالمؤمنین علیهالسلام، حضرت زهرا سلاماللهعلیها و دو سبط پاکشان حسن و حسین علیهماالسلام در برابرش حاضر میشوند.
وقتی آنان را میبیند، همهی ترسها میریزد و تنها تمنای وصال دارد.
هیچ چیز برایش شیرینتر از جدا شدن از دنیا و پیوستن به آن پنجتن نیست.
نتیجهی این دیدار
عنوان بصری گفت:
«اگر از زیارت مولایم جز همین دعاهای نورانی بهرهای نبردم، همان برایم بس است.»
این است اتصال وجودی و لذت حضور که سالک در محضر اولیای خدا میچشد؛ نوری که انسان را تا ابد زنده نگه میدارد.
سؤال امام و آغاز تعلیم
سپس امام صادق علیهالسلام سر مبارک خود را بلند کردند و فرمودند:
«ما مسألتک؟»
یعنی: «حال بگو، چه حاجتی داری؟»
و اینجا بود که آغاز تعلیم عنوان بصری رقم خورد — آن گفتوگوی نورانی که اسرار سلوک در آن نهفته است، و قرار شد ادامهاش در جلسهی بعد بیان شود.