00:00
00:00
  • عنوان جلسه: ‌جلسه چهارم(هویت طلبگی و علم آموزی) 00:00
توسط: حجت الاسلام و المسلمین احمد عزتی

حقیقت علم و عبودیت در نگاه امام صادق علیه‌السلام

شرحی بر گفت‌وگوی امام صادق علیه‌السلام و عنوان بصری

در محضر روایتی از امام صادق علیه‌السلام بودیم؛ آن‌گاه که عنوان بصری از حضرت درخواست علمی خاص کرد. امام علیه‌السلام در پاسخ فرمودند:

«ای اباعبدالله! علم، با تعلیم و تعلم مدرسه‌ای و متعارف حاصل نمی‌شود.»

این سخن، حقیقتی ژرف را در دل دارد. علمِ حقیقی، با تکرار الفاظ و تحصیل ظاهری به دست نمی‌آید؛ بلکه نوری است که خداوند در دل‌های بندگان خالص خود قرار می‌دهد.

ضرورت تزکیه در کنار تحصیل علم

مرحوم امام خمینی (ره) سخنی عمیق در این‌باره داشتند. در جلسه‌ای که بزرگانى چون آیت‌الله مشکینی و مقام معظم رهبری حضور داشتند، ایشان فرمودند:

«طلبه‌ای که فقه می‌خواند، ممکن است همین درس فقه او را جهنمی کند؛
کسی که عرفان می‌خواند، همان عرفانش او را جهنمی کند؛
حتی کسی که اخلاق می‌خواند، همان اخلاق او را جهنمی کند.»

و بلافاصله افزودند:

«اگر دوشادوشِ درس خواندن، انسان بر روی تزکیه‌ی نفس کار نکند، معلوم نیست سرانجامش به کجا برسد.»

یعنی همان علمی که باید مایه نجات باشد، اگر با خودسازی همراه نباشد، عامل سقوط می‌شود.

تمثیل مولوی: از اسب تا مرکب چوبین

مولوی در مثنوی تمثیلی لطیف برای این مسیر دارد:

«تا به دریا سیر، اسب و زین بُوَد
بعد از اینت، مرکب چوبین بُوَد»

تا لب دریا باید با اسب و زین رفت، اما پس از آن، دیگر اسب کارایی ندارد. آنجا باید سوار مرکب چوبین شوی — یعنی تسلیم و خموشی در برابر اراده الهی.
در خشکی، مرکب چوبین بی‌فایده است؛ اما در دریا، راهبر اهل دریاست.
سکوت و تسلیم، همان مرکب چوبین است که تنها برای دریاییانِ راه‌یافته سود دارد.

حقیقت علم: نوری در دل

حضرت صادق علیه‌السلام فرمودند:

«ای اباعبدالله، علم نوری است که خداوند در دلِ بنده‌ای می‌افکند که او را یاری کرده باشد.»

این علم، علمی است که با عبودیت و بندگی حاصل می‌شود، نه با تکبر و ادعا. هر که خود را بنده دید، ربّ خویش را می‌بیند و لطافت ربوبیت را درمی‌یابد.
اما اگر انسان در پی ادعا و خودبینی افتاد، راه را گم می‌کند و به ورطه‌ی فرقه‌سازی، تکبر، و خودپرستی می‌افتد.

ریشه شرک از نگاه رهبر انقلاب

مقام معظم رهبری در «طرح کلی اندیشه اسلامی» می‌فرمایند:

«سرِ شرک را اگر بگیرید، به ضعف حوزه و دانشگاه نمی‌رسد.
شرک از آنجا آغاز شد که انسانی خود را ربّ دیگران پنداشت؛
از آن‌جا که منِ متکبر و خودخواه برخاست.»

پس مشکل در ضعف برهان یا استدلال نیست، بلکه در فساد انگیزه‌هاست؛ در جایی که انسان، خود را «ارباب من دون الله» می‌پندارد.

علم، در خدمت عمل

امام صادق علیه‌السلام فرمودند:

«بِالعِلمِ یُستَعمَلُ العلم»
علم باید در جهت عمل به‌کار گرفته شود.

در نهج‌البلاغه نیز آمده است:

«العلمُ یَهتفُ بالعمل، فإن أجابه وإلّا ارتحل»
علم، عمل را فرا می‌خواند؛ اگر اجابت کند می‌ماند، وگرنه کوچ می‌کند.

یعنی علمی که در وجود انسان، به عمل نیانجامد، از دل او می‌رود و اثرش باقی نمی‌ماند.

سعدی هم همین حقیقت را چنین به نظم آورده است:

«هر چند که بیشتر خوانی،
چون عمل در تو نیست، نادانی.
آن تهی‌مغز را چه علم و خبر؟
که بر او هیزم است یا دفتر.»

حقیقت عبودیت

در پایان عنوان بصری از امام صادق علیه‌السلام پرسید:
«ای اباعبدالله، حقیقت عبودیت چیست؟»

حضرت فرمودند: حقیقت عبودیت در سه چیز است:

1-عبد برای خود در آنچه خدا به او داده، مالکیتی نبیند.
نه مال، نه آبرو، نه علم — همه عطای الهی است.

2-برای خود در برابر خداوند تدبیر قائل نباشد.
یعنی تصمیم نهایی را از آنِ خدا بداند.

(سومین مورد در روایت ادامه دارد و به سبب طول کلام، در اینجا نقل نشد.)

سخن آخر

عبودیت یعنی رها شدن از منیت، و علمِ حقیقی آن است که در مسیر بندگی شکوفا شود.
علمی که با عمل و تزکیه همراه نباشد، نه‌تنها نجات‌بخش نیست، بلکه می‌تواند مایه‌ی سقوط گردد.
پس بیاییم علم را با عمل صالح و دل خالص درآمیزیم تا آن نور الهی در دل ما نیز بتابد.

همچنین بخوانید...