چهاردهمین کرسی علمی ترویجی با مجوز شورای اعطای مجوزهای حوزه علمیه خراسان با عنوان «امتداد اعتباريات علامه طباطبايی در معنا بخشی افعال جوارحی» در مدرسه علمیه عالی نواب در تاریخ ۳۰ فروردین‌ماه ۱۴۰۳ برگزار شد.

چهاردهمین کرسی علمی ترویجی با مجوز حوزه علمیه خراسان توسط پژوهش مدرسه علمیه عالی نواب برگزار شد. این کرسی با عنوان «امتداد اعتباريات علامه طباطبايی در معنا بخشی افعال جوارحی» توسط حجت الاسلام والمسلمين دکتر احمد عزتی (فارغ التحصیل دکتری فلسفه و حکمت اسلامی موسسه امام خمینی ره) ارائه و توسط ناقدین محترم، جناب حجت الاسلام و المسلمین دکتر سیدعلی طالقانی (مدیر گروه آموزشی فلسفه و کلام اسلامی مرکز تخصصی آخوند خراسانی) و دكتر عليرضا كهنسال (عضو هیات علمی گروه فلسفه و حکمت اسلامی دانشگاه فردوسی) مورد نقد و ارزیابی قرار گرفت.
در آغاز بحث، حجت‌الاسلام عزتی به ضرورت و جایگاه مبحث اعتباریات پرداخته و متذکر شدند: باتوجه به اینکه انسان فاعل عالم و مختار است، از او به فاعل بالقصد یاد شده است. اما از سویی توجه به قاعده «الشیء ما لم یجب لم یوجد» و از سویی توجه به قطعی بودن رابطه فعل و نتیجه و امکانی بودن رابطه  فعل و فاعل، موجب می‌شود که فیلسوف نسبت دست از فاعلیت بالقصد بردارد. درواقع جمع بین این دو نکته به سادگی نیست. در همین فضا، جناب مرحوم علامه طباطبائی رحمة الله، مبحث اعتباریات را با هدف اعطای حد یک مسئله به مسئله دیگر طرح می‌فرمایند. بدین‌گونه مسئله ضرورت بین فعل و نتیجه، بین فعل و فاعل ترسیم و اعتبار می‌شود.
ارائه دهنده محترم پس از بیان مقدماتی نسبت به اعتباریات مرحوم علامه طباطبائی رحمة الله، به دغدغه خود که مسئله اصلی کرسی بوده، پرداخته و ضمن تبیین معنابخشی افعال جوارحی، امتداد اعتباریات علامه را نیز با یک ترمیم در این مسئله طرح کردند. ایشان تصریح کردند: ما باید از کلمات رایج دست بکشیم و سراغ مبانی صدرایی برویم. نفس انسانی در مقام وحدتش واجد قوا و کمالات ثانویه قواست. علامه طباطبائی برای اینکه نظریه اعتبار را مطرح کند، می فرماید: نفس علم اجالی در عین کشف تفصیلی دارد. لذا فاعلیت بالتجلی دارد. نفس انسانی در اولین فعل جوانحی نیز، فاعلیت بالتجلی دارد. اولین تعین، تعدد نوعی نفوس را برای خودش رقم می زند، این تعین همان اعتبار نفس است. همان معنا بخشی به خودش است. اولین تعینی است که به خودش می دهد. تمام افعال جوانحی و جوارحی، رقیقه و نازله همان تعین ذاتی آن نفس است. کل یعمل علی شاکلته. درواقع کنش انسانی رقیقه همان تعین اولی ذاتی انسان است. البته کشف معنا کار پیچیده ایست. خود نفس انسانی معنا فعل را ادراک می کند. اراده همان امتداد تعین ذاتی نفس است.معنا همان طور که در تعین ذاتی و افعال است، در مصنوعات انسانی، معنا دارد.

ایشان در ادامه بحث خود را چنین جمع‌بندی کرده و فرمودند: اعتباریات بعد الاجتماع در معنا بخشی افعال جوارحی نقش جدی دارد. همچنین امتداد این بحث تا جایی ادامه پیدا می کند که اعتباریات انسان افعال جوارحی او را معنا می‌بخشد. چرا که تمام افعال انسانی، رقیقه نفس و ادراک اوست. درواقع کنش انسانی همان معانی اعتباری پشت صحنه تمام افعال جوارحی انسان است. معانی اعتباری ابتدا در نفس انسان نقش می‌بندد و سپس تا گام کنش انسان در افعال جوارحی او امتداد می‌یابد. اعتباری بودن و برساختگی این معنا، خالی از واقعیت و حقیقت نیست. درواقع فرهنگ انسان و زیست تربیتی او منجر به چنین معنایی شده و در ساحت‌هایی ظهور و بروز یافته است. به نظر می‌رسد این نگاه با مکتب فلسفه مشائی سازگاری نداشته و صرفا با دیدگاه‌های ملاصدرا و مکتب حکمت متعالیه قابل توجیه است.
در ادامه جلسه ناقدین محترم اشکالاتی را به مقاله ایشان و نیز بیان مسئله طرح کردند که بخشی از مهمترین اشکالات ذکر شده توسط جناب استاد طالقانی بدین شرح می‌باشد:

  1. نتیجه ادعای مطرح شده برساختگی تمام هستی توسط نفس است. حتی محیط پیرامونی توسط نفس معنا و برساخته می‌شود. برساختگرایی علامه با واقع گرایی جمع نمی‌شود.
  2. معیار مطابقت با واقعیت و حقیقت صدق از حیث هستی شناسی نه معرفت شناسی، ابهام داشته و روشن نیست.
  3. آیا تصدیق و علم ذاتاً شوق آور است؟ به نظر می‌رسد اعتبار وجوب است که شوق آور است. اعتباریات علامه طباطبایی هم نسبت به این مسئله راهگشا نبوده و مشکل را حل نمی‌کند.
  4. معنا بخشی نفس که در مقاله و ارائه بیان شده است، مبهم بوده و نیازمند توضیح است.
  5. منظور و مراد از معنا چیست؟ ایا معنا همان انگیزه و شوق نفسانی است یا امری دیگر است؟

همچنین استاد کهنسال به سه مطلب مهم پرداخته و دو اشکال نسبت به بیانات ارائه‌کننده محترم طرح کردند. ایشان تصریح کردند: اعتباریات علامه طباطبائی فارغ از نوع فاعلیت بوده و مرحوم علامه اختصاصی به فاعلیت بالتجلی نداده‌اند. در عین حال به نظر می‌رسد با فاعلیت بالقصد سازگاری بیشتری داشته باشد. اعمال شر ناشی از قصد خیر، فاعل بالتجلی نیست. همچنین ادعای جناب آقای عزتی مبنی بر ناسازگاری اعتباریات و فهم معنابخشی افعال جوارحی با مکتب مشاء مخدوش است. چرا که قوای نفس نسبت به نفس همانند اعراض هستند.
در پایان ارائه‌کننده محترم به دفاع از دیدگاه خود پرداخته و فاعلیت بالتجلی را همان ترمیم و نوآوری خود نسبت به اعتباریات علامه بیان کرده و تصریح داشتند که هیچ‌گاه این دیدگاه به پست مدرنیسم منتج نخواهد شد. همچنین ایشان کنش بیرونی نفس را غیر از عمل او دانسته و معانی افعال انسانی را وابسته به همان معنای نفس می‌دانند. بنابراین افق دید مکتب مشاء را به‌دور از فهم عمیق حکمت متعالیه و توضیح فاعلیت بالتجلی بیان کردند.

همچنین بخوانید...