بسم الله الرحمن الرحیم
روح حضرت آیت الله رئیسی و همه شهدای خدمت صلواتی هدیه بفرمایید. پس از مباحث فضای نگهدارنده تربیت که پیشنیازهای بنیادین تربیت بودند، اکنون وارد بخش جدیدی میشویم: تکنیکهای عملی فرزندپروری. نخستین و پرکاربردترین این تکنیکها، پاداش و امتیاز است.
پاداش و امتیاز: دو بال تشویق
پاداش معمولاً چیزی مادی و مالی است. وقتی کودک کار خوبی انجام میدهد، به او شکلات میدهید، یک اسباببازی کوچک میخرید یا جایزهای نقدی در نظر میگیرید. این پاداش است. اما امتیاز فرق میکند؛ امتیاز یک فرصت و موقعیت ویژه است. مثلاً به کودک اجازه میدهید با هم بازی ویژهای انجام دهید، با هم به استخر بروید، از لپتاپ شما استفاده کند یا مدت زمان بیشتری را با او صحبت کنید. این امتیاز است.
به طور کلی، هرچه کودک کوچکتر باشد، بیشتر به پاداشهای ملموس نیاز دارد و هرچه بزرگتر شود، دریافت امتیاز و فرصتهای معنوی برایش جذابتر و مؤثرتر خواهد بود. در واقع پاداش، زبان مشترک با کودک خردسال است و امتیاز، رمز ارتباط با نوجوان.
نگاهی به ریشهها: شرطیسازی در خدمت تربیت
این روش، ریشه در مفهوم “شرطیسازی” دارد. در روانشناسی، به ویژه در مکتب رفتارگرایی، از دو نوع شرطیسازی نام میبرند: کلاسیک و عامل. در شرطیسازی کلاسیک که مشهورترین نمونه آن آزمایش سگ پاولف است، محرکی که به طور طبیعی پاسخی را ایجاد نمیکند، پس از همراهی مکرر با یک محرک طبیعی، به تنهایی میتواند آن پاسخ را برانگیزد. مثلاً در آزمایش پاولف، صدای زنگ (محرک شرطی) پس از آنکه چندین بار با ارائه غذا (محرک طبیعی) همراه شد، به تنهایی باعث ترشح بزاق سگ میشد.
در تربیت، وقتی ما به ازای یک رفتار خوب، بلافاصله به کودک پاداش میدهیم، در حال ایجاد یک ارتباط شرطی هستیم. پاداش ما (محرک شرطی) با رفتار خوب کودک (محرک طبیعی) همراه میشود تا تکرار آن رفتار را در آینده افزایش دهد. به بیان ساده، کودک یاد میگیرد که انجام کار خوب، پیامد خوشایندی دارد.
یک خاطره تأملبرانگیز: قدرت تداعی معانی
یکی از اساتید، خاطرهای شنیدنی از تأثیر محرکهای شرطی نقل میکرد. ایشان در اتوبان قم-تهران با ماشین خراب در کنار جاده ایستاده بودند. مردی با ظاهری کاملاً غیرمذهبی (با شلوارک و سیبیل کلفت) با ماشین شاسیبلندش از دور ایشان را دید، ایستاد، دنده عقب گرفت و برای کمک آمد. وقتی استاد تعجب خود را از این رفتار بیان کرد، مرد گفت: “من آدم مذهبیای نیستم. اما وقتی ششهفت ساله بودم، در بیمارستان بستری شدم و یک آخوند مهربان، همشکل شما، هر روز برایم بادکنک باد میکرد و شعر میخواند. امروز که شما را دیدم، آن خاطره و آن احساس خوب زنده شد و خود را موظف به کمک کردن دیدم.”
این داستان زیبا، قدرت باورنکردنی محرکهای شرطی را نشان میدهد. لباس روحانیت (محرک شرطی) برای آن مرد، با مهربانی و محبت آن آخوند (محرک طبیعی و خوشایند) همراه شده بود. سالها بعد، فقط دیدن آن لباس، احساس دین و محبت را در او برانگیخت و منجر به یک رفتار نیک شد. این همان هنری است که ما در تربیت به کار میگیریم.
کاربرد در عرصه تعلیم و تربیت: محبت، کلید یادگیری
سعدی شیرازی چه زیبا سروده است: “درس معلم ار بود زمزمه محبتی / جمعه به مکتب آورد طفل گریزپای را”. محبت معلم، همان محرک شرطی قدرتمندی است که کودک گریزپا از مدرسه را به سوی مکتب میکشاند. کودک خردسال درکی عمیق از فواید دورانساز درس ریاضی یا ادبیات ندارد؛ اما خوب میفهمد که معلم ریاضی مهربان است یا معلم قرآن تندخو. بنابراین، عشق یا تنفر او از یک درس، اغلب انعکاسی از رابطهاش با معلم آن درس است، نه خود محتوا. از این روست که گاه والدین با نگرانی میگویند “بچهام از قرآن بدش میآید”، در حالی که مشکل، ممکن است تنها از یک روش تند و خشک در آموزش نشأت گرفته باشد.
مسجد، هیئت و تشویقهای هوشمندانه
بر همین اساس، توصیه میشود در اماکن مذهبی مانند مساجد و هیئتها، به کودکان با روی گشاده و گاه با شکلات و جایزه کوچک استقبال شود. این رفتارها، فضای معنویت را برای کودک با حس خوشایند و امن پیوند میزند. او مسجد را جایی میداند که در آن پذیرفته میشود و برایش خوشی به همراه دارد. این تداعی مثبت، سنگ بنای گرایش او به دینداری در بزرگسالی خواهد بود. البته نکته ظریف اینجاست که این محرکهای شرطی باید به تدریج کم رنگ شوند تا کودک کمکمستقل از پاداش بیرونی، به درک و لذت درونی از خود عمل نیک یا عبادت برسد.
جمعبندی و نکاتی برای به کارگیری
پاداش و امتیاز، ابزارهای مفیدی برای شکلدهی اولیه رفتارها و ایجاد ارتباط مثبت با ارزشها هستند. اما مانند هر ابزار دیگری، باید با آگاهی و ظرافت به کار گرفته شوند. خطر اصلی این است که کودک، تنها برای به دست آوردن پاداش، رفتار خوب را انجام دهد و انگیزه درونی در او شکل نگیرد.