نگاهی به میراث امام خمینی(ره) و تجربههای پس از انقلاب
مقدمه
بسمالله الرحمن الرحیم
«اِنَّما عَلَیکُم بِواحِدَةٍ أَن تَقُومُوا لِلَّهِ مَثنی وَ فُرادَی»
در جلسه گذشته دربارهی مسئلهی مهم هویت طلبگی سخن گفتیم. اکنون، در ادامهی آن بحث، میخواهیم به طرح عملیاتی یا طرح روی زمین برای تحقق این هویت بپردازیم.
درک صحیح از چراییِ رسیدن امام خمینی(ره) به مسئلهی انقلاب اسلامی، کلید فهم بسیاری از چالشها و مشکلات امروز ماست. عبور سطحی از این موضوع، موجب میشود درگیر برخی حواشی، التقاطها و انفعالها شویم؛ مسائلی که در بخشهایی از کشور، بهویژه در حوزههای علمیه، مشاهده میشود.
امام خمینی(ره) و میراث تاریخی حوزه
امام(ره) بر میراثی نشست که از دوران مشروطه آغاز شده بود. در آن دوران، علما کوشیدند حضور اجتماعی دین را تجربه کنند، اما به دلایل گوناگون چندان موفق نشدند.
در دوران پس از انزوای سنگین رضاخانی نیز، تلاشهایی برای بازگشت دین به عرصهی اجتماع صورت گرفت که آن هم به نتیجهی مطلوب نرسید.
امام با مطالعهی دقیق این دورهها، بهویژه با بررسی رفتارهای مرحوم مدرس و اقدامات مرحوم آیتالله کاشانی، به ایدهای رسید به نام «امام و امت»؛ ایدهای که محور آن حضور دین در رأس جامعه بود.
حوزه در آستانه حذف تاریخی
پس از دوران رضاخان، حوزهی علمیه در معرض خطر حذف از صحنهی اجتماعی قرار گرفت. روحانیت، که هویتش با حضور دین در زندگی مردم گره خورده بود، اگر در برابر حذف سکوت میکرد، آرامآرام از صفحهی تاریخ کنار میرفت.
امام(ره) در چنین شرایطی تصمیم به آغاز نهضت گرفت؛ نهضتی که نیازمند طرحی عملیاتی و میدانی بود.
همراهی و مخالفت درونحوزوی
گرچه بخشی از حوزهی علمیه با حرکت امام(ره) همراهی کامل نداشت، اما این بدان معنا نبود که ایشان تنها بود.
بسیاری از علما نظراً با امام موافق بودند، هرچند در اقدام، اختلافنظر داشتند. از مذاکرات امام با مرحوم آیتالله سید محسن حکیم در جلد اول نهضت امام خمینی (حدود صفحات ۴۰ تا ۵۰) میتوان دریافت که ایشان تحلیل امام را میپذیرفتند، ولی دربارهی اقدام عملی تردید داشتند.
حتی مراجع بزرگواری مانند آیتالله مرعشی نجفی، آیتالله گلپایگانی و آیتالله شریعتمداری در بخشهایی همراه بودند. شاگردان برجستهی علامه طباطبایی همچون شهید مطهری و شهید بهشتی نیز از حوزویانی بودند که امام را در مسیر انقلاب یاری کردند.
مسئلهی فقدان طرح عملیاتی در تربیت طلاب
با پیروزی انقلاب اسلامی، مسئلهای جدی پیش آمد:
حوزه چگونه باید طلاب را برای شرایط جدید اجتماعی تربیت کند؟
شهید مطهری در ده گفتار نقدهایی نسبت به نظام آموزشی حوزه مطرح میکند. شهید بهشتی نیز در نامهای به آیتالله میلانی از تأسیس مدرسهای جدید در قم سخن میگوید که دروس و محتوای متفاوتی دارد؛ نتیجهی آن، شکلگیری مدرسهی حقانی بود.
اما با وجود این تلاشها، همچنان طرح جامع و اجرایی مشخصی برای تربیت طلاب وجود نداشت.
تجربهی موفق آیتالله مصباح یزدی
در میان معاصران، تنها کسی که موفق شد طرحی عملی و منسجم برای تربیت طلاب تدوین و اجرا کند، مرحوم آیتالله مصباح یزدی(ره) بود.
ایشان در یکی از آثار مهم خود، دیدگاههای جامع خویش را دربارهی تحول در حوزه و تربیت طلاب متناسب با نیازهای زمان بیان کردهاند.
در فصول پنجم تا هفتم این اثر، آیتالله مصباح تصریح میکنند که:
«با توجه به سرعت تغییر مسائل فرهنگی، شیوهی سابق متناسب با این زمان نیست و روحانیت با آن شیوه نمیتواند نقش خود را به درستی ایفا کند. تحول در حوزه، امری قهری و بدیهی است؛ مقاومت در برابر آن، تنها موجب خسارت خواهد شد.»
ایشان سپس بهصورت دقیق و مرحلهبهمرحله، طرح پرورش طلاب در شرایط جدید اجتماعی را ارائه میکنند؛ طرحی که هنوز هم پس از گذشت دههها، قابل بررسی و اجراست.
ضرورت بازتعریف هویت طلبگی
اگر قرار است هویت طلبگی متناسب با خدمات اجتماعی روحانیت تعریف شود، این امر بدون طرحی عملی و میدانی ممکن نیست.
نقد کردن کافی نیست؛ باید به میدان طراحی و اجرا وارد شد.
از میان فضلای معاصر، تنها یک نفر طرح مدون ارائه داده است. امروز، پس از سالها، همچنان میان اساتید و پژوهشگران حوزه دربارهی نظام مطلوب تربیت طلبگی اختلاف نظر وجود دارد، اما طرح روی زمین همچنان کمیاب است.
توصیه پایانی
به رفقای جوانتر و همدورهایهای خود توصیه میکنم دستکم بخشی از این طرح را در آثار آیتالله مصباح مطالعه کنند.