هویت طلبگی و مسئولیت اجتماعی در دستگاه سرپرستی دین
طبیعی است که در تمامی شئون اجتماعی مرتبط با سرپرستی دین، ما نمیتوانیم در همه عرصهها کارشناس تخصصی باشیم؛ اما باید بتوانیم جمعبندی کارشناسانه ارائه دهیم. نگاه افراطی به مسئله تخصصیسازی علوم، که از میانههای دهه هفتاد در حوزههای علمیه شکل گرفت، نوعی انحراف از مسیر اصلی حوزه است. این دیدگاه، علوم را به جزایری جدا از هم تبدیل کرد و چنین پنداشته شد که اگر کسی در فلسفه یا فقه یا کلام تبحر دارد، در سایر حوزهها نباید ورود کند. در حالی که دستگاه سرپرستی دین، چنین انزوایی را برنمیتابد.
طلبهای که توان رهبری اجتماعی دارد، باید قادر باشد تا نظرات تخصصی حوزههای مختلف را بشنود، تحلیل کند و جمعبندی نماید؛ نه آنکه خود را در یک زاویه خاص محدود سازد. طلبه، متخصص محض یا فردی صرفاً تکنیکی نیست. از او انتظار میرود با نگاهی کلان و راهبردی، نقش اجتماعی دین را پاس بدارد.
برخی از بزرگان نیز در منابر و رسانهها انتقاد کردهاند که چرا طلاب در همه زمینهها اظهار نظر میکنند. اگر این اظهار نظرها غیرکارشناسانه و بدون پشتوانه علمی باشد، بیتردید نارواست. اما اگر از باب حفظ مرجعیت اجتماعی روحانیت باشد، نه تنها مجاز، بلکه از اوجب واجبات است.
در این زمینه، مطالعهی مقالهی ارزشمند «رهبری نسل جوان» و ضمیمهی آن «نقش دین در تحولات اجتماعی» از استاد شهید مطهری، بسیار راهگشاست. ایشان بهروشنی تبیین میکنند که وظیفهی روحانیت، شکلی ثابت و قالبی محدود ندارد؛ بلکه در چارچوب سرپرستی و هدایت اجتماعی، باید متناسب با نیاز زمان، خدمات دینی و فرهنگی ارائه کند.
با این حال، گاه شاهد رفتارهایی هستیم که نشان از گمگشتگی اجتماعی طلاب دارد؛ از جمله ورود سطحی به عرصههای ورزشی یا رسانهای، یا ارائه توصیههای ناپخته در حوزههایی مانند طب اسلامی، که تبعات حقوقی و اجتماعی سنگینی برای روحانیت ایجاد کرده است. این مسائل، نتیجهی نبود چارچوب روشن برای هویت طلبگی است.
از سوی دیگر، رسانهها نیز گاه ناخواسته چهرهای ناصواب از روحانیت ارائه میدهند. وقتی طلبهای را نشان میدهند که در کنار روحانیت، به مشاغلی مانند بنّایی، دامداری یا کشاورزی مشغول است، چنین القا میشود که کار دینی به حاشیه رفته و روحانیت از مأموریت اصلی خود غافل مانده است. در حالی که در دورهی حکومت اسلامی، عرصههای خدمت به دین و جامعه آنقدر گسترده است که طلبهی آگاه و دغدغهمند، هرگز فرصت بیکاری نخواهد داشت.
روحانیت، اگر رسالت خود را در عرصهی رهبری فکری، اخلاقی و اجتماعی به درستی بشناسد، دیگر نیازی به پر کردن خلأها با فعالیتهای جنبی نخواهد داشت. بحران امروز، بیش از هر چیز، ناشی از نبود شناخت دقیق از هویت طلبگی و عدم توازن میان نقش علمی، فرهنگی و اجتماعی طلاب است.
در پایان، امید آن داریم که خداوند متعال به همه ما توفیق عنایت فرماید تا در دستگاه سرپرستی دین، سربازان حقیقی مسیر اقامه دین باشیم؛
به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.